دروازه سنگی – حامد کاظم زاده خوئی
تعیین «شعار سال» از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی طی دو دهه گذشته به یک سنت راهبردی در سیاستگذاری کلان کشور تبدیل شده است. این شعارها صرفاً یک عبارت تبلیغی یا نمادین نیستند، بلکه نقشهراهی عملیاتی برای حرکت کشور در عرصههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به شمار میروند. از این رو، موفقیت یا ناکامی در تحقق آنها، تأثیر مستقیمی بر زندگی مردم و آینده توسعه ملی خواهد داشت. اما پرسش کلیدی این است که چگونه میتوان شعار سال ۱۴۰۴ را از سطح کلامی به سطح اقدام و نتیجه رساند؟
۱. ضرورت شکلگیری فهم مشترک و گفتمانسازی
تحقق شعار سال بدون درک دقیق و یکسان از مضمون آن ممکن نیست. تجربه سالهای گذشته نشان داده که برداشتهای متفاوت دستگاهها و حتی افکار عمومی از یک شعار، منجر به تشتت در اجرا میشود. رسانهها و نهادهای علمی در اینجا وظیفه دارند که با تولید محتوای کارشناسی، برگزاری نشستهای تخصصی و گفتمانسازی در جامعه، معنای درست و دقیق شعار را تبیین کنند. اگر این مرحله بهدرستی انجام نشود، باقی مسیر نیز با انحراف همراه خواهد بود.
۲. ترجمه شعار به برنامههای اجرایی و قابل سنجش
شعار سال باید در قالب برنامههای عملیاتی و شاخصهای کمی تجلی یابد. دستگاههای اجرایی موظفاند که شعار را به اهداف خرد و مشخص تبدیل کنند؛ اهدافی که امکان ارزیابی و پایش آن وجود داشته باشد. بهطور مثال، اگر شعار بر محور تولید ملی یا عدالت اقتصادی باشد، باید شاخصهایی همچون رشد صادرات غیرنفتی، کاهش بیکاری، ارتقای بهرهوری، یا افزایش دسترسی عادلانه مردم به خدمات عمومی تعریف و بهطور منظم گزارش شود. فقدان چنین شاخصهایی در گذشته، یکی از دلایل اصلی شعارزدگی و ناکامی در اجرا بوده است.
۳. شفافیت، پاسخگویی و نظام نظارت
نظام اداری کشور همچنان با آفت پاسخناپذیری و تبلیغات سطحی روبهروست. تحقق شعار سال بدون شفافیت امکانپذیر نیست. لازم است دستگاهها گزارشهای دورهای از اقدامات خود منتشر کنند و رسانهها نیز نقش دیدهبان و پرسشگر را ایفا نمایند. تنها با ایجاد سازوکارهای نظارتی و مطالبهگری عمومی میتوان از تقلیل شعار به همایشها، بیلبوردها و سخنرانیها جلوگیری کرد. تجربه نشان داده هرگاه مسئولان در برابر افکار عمومی پاسخگو بودهاند، اقداماتشان اثرگذارتر و پایدارتر شده است.
۴. مردم و بخش خصوصی؛ ستون فقرات تحقق شعار
هیچ شعاری بدون مشارکت فعال مردم و بخش خصوصی به نتیجه نخواهد رسید. دولتها میتوانند سیاستگذاری کنند، اما موتور اصلی تحقق اهداف، اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی است. ایجاد فضای کسبوکار سالم، رفع موانع بوروکراتیک، مبارزه با فساد و تضمین شفافیت اقتصادی، پیششرطهای جلب مشارکت مردمی هستند. در این میان، نقش جوانان، کارآفرینان و شرکتهای دانشبنیان میتواند بهعنوان نیروهای محرک اصلی، حیاتی باشد.
۵. نقش تعیینکننده رسانهها
رسانهها در تحقق شعار سال، دو وظیفه اصلی بر عهده دارند: نخست، آگاهیبخشی و تبیین برای جامعه؛ دوم، نقد و مطالبهگری نسبت به عملکرد دستگاهها. رسانهها باید هم تصویر درست از شعار ارائه دهند و هم نمونههای موفق را برجسته کنند تا امید و انگیزه در جامعه تقویت شود. در عین حال، باید مشکلات واقعی مردم، فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان را بازتاب دهند تا سیاستگذاران مسیر خود را بر اساس واقعیات اصلاح کنند. رسانهای که تنها به بازنشر شعار بسنده کند، عملاً نقش خود را از دست داده است.
۶. تجربهاندوزی از گذشته و پرهیز از تکرار خطا
شعارهای سالهای گذشته، مجموعهای از تجربههای موفق و ناموفق را در اختیار ما قرار دادهاند. «اقتصاد مقاومتی»، «رونق تولید» و «دانشبنیان» نمونههایی هستند که در برخی حوزهها پیشرفتهایی به همراه داشتند اما در بخشهایی نیز به دلیل نبود انسجام، کمبود منابع یا ضعف در اجرا، ناکام ماندند. امروز بیش از هر زمان دیگر لازم است این تجربیات به سرمایه دانشی و مدیریتی تبدیل شود و با تحلیل منصفانه گذشته، راه تحقق شعار ۱۴۰۴ هموار گردد.
جمعبندی
شعار سال ۱۴۰۴ یک فرصت ملی است؛ فرصتی برای بازاندیشی در مسیر توسعه و همگرایی جامعه. تحقق آن اما تنها در صورتی امکانپذیر خواهد بود که مجموعهای از عوامل در کنار هم قرار گیرند:
-
فهم مشترک و گفتمانسازی صحیح،
-
ترجمه شعار به برنامههای اجرایی و شاخصهای سنجشپذیر،
-
شفافیت و پاسخگویی مسئولان،
-
مشارکت گسترده مردم و بخش خصوصی،
-
نقشآفرینی فعال رسانهها،
-
و بهرهگیری هوشمندانه از تجربیات گذشته.
اگر این عناصر کنار هم قرار گیرند، شعار سال از سطح یک عبارت نمادین فراتر رفته و به واقعیتی ملموس در زندگی مردم بدل خواهد شد. در غیر این صورت، بار دیگر شاهد چرخهای خواهیم بود که در آن شعارها تکرار میشوند اما در عمل، دستاوردی برای جامعه به همراه ندارند.
